گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

رفع خستگی دختر بانو

گل دختر ما حالتهای مختلفی برای رفع خستگیش داره: اپیزود اول: توی خیابون و بعد از کمی خرید دختربانو: مامان آفتاب بهم خورده خسته شدم بغلم کن من:  الان یعنی بغلت کنم تو بغلم بهت افتاب نمی خوره؟ دختر بانو: یکم بغلم کن خستگیم بره   اپیزود دوم: توی خونه موقع صبحانه یکم چای و نون می خوره دختر بانو: من خسته شدم من: الان بیدار شدی که چرا خسته شدی دختربانو: برم رو تختم دراز بکشم خستگیم بره بعد از یک دقیقه دختر بانو: خستگیم رفت مامان من: به همین زودی دختر بانو: اره من:  ...
29 ارديبهشت 1394

روزانه های دختر بانو 2

گاهی اوقات محبتهایت بی مقدمه است و یکهو آدم تو شک می مونه و دلش می خواد تو اون لحظه بخورتت بی هیچ کلامی در مکانی نا مانوس یا مانوس دستانم را می بوسی و نوازشم می کنی در آن لحظه بهترین شادی را در وجودم می توانی ببینی خوشحالی و شعفی که شاید به راحتی بدست نمی آید ولی آن لحظه بهترین لحظات من است. برای کارهایت اجازه می گیری و می گویی می شه موبایلت رو بدی ساعت بیاد اینجا ازم بگیری و مگر میشود با این طرز گفتار تو به تو نه گفت؟؟ نمی دانم محبت را از کجا گرفته ای ولی دخترکم همیشه همین طور عاشق و مهربان بمان. هنگام خواب بغلم می کنی و مرا می بوسی و من لبخند شعفم همچنان پابرجاست. وقتی خرابکاری می کنی و می دوی و میایی می گویی ببخشید مامان دیگه ا...
14 ارديبهشت 1394
1